و خداي كه در اين نزديكي است...





و خداي كه در اين نزديكي است...

 

 

 

 

در دل جنگلی دور افتاده

در زمستانی سرد و برفی

در کنار بوته های خشکه تن پوش سفید

 کنار لانه ی خرسها و سنجابها به خواب زمستانی رفته

صبر خواهم کرد

 چون مادرم، زمین .

منتظر بهار خواهم بود و جریان خواهم داشت

 و قلبم می تپد در زیر خروارها

 یخ

برف

سرما

وهمیشه جاری 

همیشه زنده

همیشه  همراه

همراه درختان ،همراه  سنگهای

همراه ره گم کرده های  تشنه لب

و آینه خواهم شد برای تن سفید درختان بی برگ

برای امید به فرداها !

به خورشید رنگ باخته

لبخند خواهم زد

 و در دل ، سرود همیشگیم را سرخواهم داد

همه چیز در حال تغییر است و همه چیز در جریان

همچون دل من  حتی در زیر سنگین ترین یخها

من تن سردشان را با دل گرمم آب خواهم کرد و جاری!

  وخواهم برد.

 دریا را نشانشان خواهم داد

زیباییها را

 وخدا را!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته ای از یك عاشق به نام :دل باخته| سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, | 1:41 | + | موضوع: <-PostCategory-> |